هـــم‌فیلـم‌بینــی

یا بشينيم دور هم درباره‌ی فلان فيلم گپ بزنيم


هم‌فیلم‌بینی کلن - hamfilmbini@gmail.com - هم‌ده‌فیلم‌انتخاب‌کنی - فید


My Blueberry Nights - Youth Without Youth - ChungKing Express - Eyes Wide Shut - Copie Conforme
Closer




یونیفرم

برای من بلوبری بهتر بود از چانکینگ شاید چون حوصله نداشتم. تند تند دیدم. یا نسخه‌ی دوم شد کما این‌که نسخه ی اول بود انگار. بازی‌های تیزهوشانه و تصویرهای خوب و تکه‌های به یادماندنی. مختصر و مفید و لفت‌نده اما زیادی گسسته و بی‌ربط و هی تکرار و قرو قاطی. کلن این‌طوری بود و خب یا من از آن هاگاباگاکاکا که هی توی گوشم می‌شنیدم و هیچی ازش نمی‌فهمیدم خوشم نیامد یا شما اعصاب‌تان پولادین است و به زیرنویس عادت دارید. علی ای حال چانکینگ روایت آدم‌های تحول‌ناپذیر است. آدم‌های ماندن. آدم‌هایی که به هیچ‌وجه تغییر نمی‌خواهند. به زور هم که شده خاطره‌هایشان را نگه می‌دارند. حتی اگر مجبور باشند خودشان موزیک را با صدای بلند گوش کنند و به جای این ور بار آن ورش بنشینند تا مکانی را برای حفظ خاطره نگه دارند.
آدم‌هایی که صابون‌های‌شان را عوض نمی‌کنند، حوله‌ها و ماهی‌های‌شان را، تا یک کسی مگر از غیب سر رسد و زندگی‌شان را عوض کند. آدم‌هایی که هی آناناس می‌خورند هی آناناس می‌خورند، هی هر شب همان سالاد را سفارش می‌دهند و به همان راضی‌اند ولی اگر فیش اند چیپس به زور بدهی به‌شان از آن به بعد فیش اند چیپس می‌خورند. این‌جور آدم‌ها می‌ترسند از عوض شدن. گیر می‌دهند به گذشته. باید به زور هل‌شان بدهی تا شاید به قدم بعدی برسند. به قدم بعدی که رسیدند باز ان‌قدر می‌مانند تا کسی دوباره هل‌شان دهد برای قدم بعدی؛ به نزدیک‌ترین گذشته‌ی در دسترس وصلند. ولش نمی‌کنند مگر به گذشته‌ی در دسترس‌تر. می‌پرسی مگر همه‌ی آدم‌ها این‌طوری نیستند؟ نه! این آدم‌های ِ ماندن پشت آدم‌های رفته یا حتی آدم‌های معمولی ِ در حال گذر جا می‌مانند. خیلی جا می‌مانند.
این قسم آدم‌ها، آدم‌های رفته را به برگشتن وادار می‌کنند. چرا؟ خلاف‌کار همیشه به محل جرم برمی‌گردد؟ هوممم.. برمی‌گردد خب. هی دارند برمی‌گردند. نمی‌بینید؟ عشق از نوع شرقی‌ست دیگر. عشق از نوع شرقی پایدار و ایستا و بمان است. جست و خیز و گریز ندارد. اگر فیش اند چیپس را نبیند، نفهمد که همچین چیزی هم هست همان‌جا می‌ماند نمی‌گردد پی‌اش که پیدایش کند ولی وای به حالش اگر فهمید. فرصت انتخاب از او آدم رفتنی می‌سازد که دیر برمی‌گردد از آن هوس به آزادی آلوده.
حالا به نظرتان اصلا برگشتن فی در آن یونیفرم تداعی عشق نبود که در مراجعه‌ست؟ کامل و بی‌نقص. جوری که همه‌ی گذشته‌ها را یک‌جا در خود جمع می‌کند؟

مسعوده

Labels:



Comments: Post a Comment